فراغت غربی
به راستی هیچ فکر کردهاید که چرا بشر غربی توسعه و رشد خود را با افزایش ساعات اوقات فراغت و تفنن خویش میسنجد؟ یکی از بارزترین مشخصات جامعة ایدهآل توسعه یافته این است که در آن، کار تا حداقل ممکن کاهش یافته و متقابلاً ساعات فراغت به حداکثر رسیده باشد، این خصوصیات رکنی آن بهشت زمینی است که انسان امروز در جستو جوی آن است. وقتی معیار رشد، کار کمتر باشد مسلّماً بهشت جایی است که در آن اصلاً کار نباشد. یک نظر به کتابهای اقتصادی غرب که در زمینة توسعه نگاشته شده است کافی است که این معنا را به انسان بفهماند که اگر میخواهید ببینید جامعهای توسعه یافته است یا نه، ساعات کار کارگران را نگاه کنید؛ کار کمتر مساوی با رشد بیشتر است...
و البته حتی اگر فراغت را به مثابه ارزشی مسلم تلقی کنیم باز هم گسترش اتوماسیون توفیقی در این زمینه نداشته، چرا که بجز اربابان و حکمرانان امپراتوری ماشینی، همة زندگی انسانها وقف گسترش اتوماسیون شده است. در صورت نهایی و آرمانی زندگی ماشینی، گذشته از آنکه تفکر انسان ـ یعنی ارزشمندترین نقطة وجود او ـ صرف حفظ و نگهداری و توسعة ماشینی میشود، باز هم کار به تمام معنا حذف نمیشود.
«... "دید" با این طرز تفکر بار آمده که «کار» را همچون چیزی تلقی کند که اندکی بیشتر از یک «شر واجب» است.
از دیدگاه یک کارفرما «کار» در هر مورد فقط یکی از اقلام قیمت تمام شده است...
از دیدگاه کارگر کار یک امر مصدع است؛ کار کردن یعنی فدا کردن فراغت و آسایش، و دستمزد عبارت است از جبرانی برای این فداکاری!!!
اکراه از «کار» در میان کارگران و کارمندان عمومیت دارد. رشته پیوند میان آنها و کارشان فقط «ضرورت امرار معاش» است و مذوق هنری و خلاقیت و اقتضای طبع...»
#توسعه_و_مبانی_تمدن_غرب
#آیینهی_جادو