میخانه

 دل بی تو هوای می و میخانه ندارد

بی گردش چشمت سر پیمانه ندارد

خمیازه کشیدیم بجای قدح می

ویران شود آن شهر که میخانه ندارد

 

رایتُ دَهراً

 

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

انی رایت دهرا من هجرک القیامه

من اویس ام

با لبت رنگ عقیق یمن از یادم رفت

همچنان که جگر خویشتن از یادم رفت...

من اویسم بگذارید که اتراق کنم

بوی شهر تو که آمد قرَن از یادم رفت...

غریبی

چه غریب ماندی ای دل!

نه غمی ، نه غمگساری...

 

نه به انتظار یاری

نه ز یار انتظاری!

 

ابتهاج

 

میخانه

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

گره از کار فروبسته‌ی ما بگشایند

 

در میخانه ببستند؛ خدایا مپسند

که در خانه‌ی تزویر و ریا بگشایند

 

#انتخابات

بچه های بی پناه انقلاب

بفرمایید شعر انقلاب:

 

"چشم وا کنید و بنگرید

در کمین نخل انقلاب

موریانه را!

بچه ها روان شدند و کاروان شدند،

جمله جان شدند و همنشینِ ساکنانِ آسمان شدند..."

 

دانلود شعر کامل

 

از قادر طهماسبی (تخلص:فرید)

 

اذان

‏چگونه از تو بگویم به دیگری که بفهمد؟

 

برای اهل کلیسا‏ اذان چه فایده دارد؟

 

جانم علی ع

امیرالمومنین (روحی له الفداء) در نامه ای به برادرشان شعری نقل می کنند از شاعری از قبیله ی بنی سلیم که :

 فان تسالینی کیف انت

فاننی صبور علی ریب الزمان الصلیب

یعز علیّ ان تری بی کآبة

 فیمشت عاد او یساء حبیب ! ...

 اگر از من بپرسی که چگونه ای/ گویم که در برابر سختی های روزگار شکیبا و استوارم/ بر من سخت و سنگین است که/ دشمن از اندوهناکی من شاد گردد و دوست ، دلتنگ ...

 

دلبری

دارد عبـای قهــوه ای بر روی دوشش

محجوب و ساکت گوشه ی سالن نشسته

دارد کتابی را قرائت می کند باز

این دلبر روحانی ،آرام و خسته...

 

دودِ اسفند

‏چه اسفندها... آه!

چه اسفندها دود کردیم!

برای تو ای روز اردیبهشتی

که گفتند: این روزها می رسی

از همین راه!

 

(#رییس خوب، نعمته)